English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (268 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
circular carpet U قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
Pentium Pro U قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
zara design U نقش محرمات [قدیمی ترین نقش شناخته شده فرش بصورت ساده و نوارهای موازی در طول فرش بافته می شود.]
Fustat rug U فرش فسطاط [فرش فسطاط پس از آزمایش کربن قدیمی ترین فرش دنیا بعد از پازیریک شناخته شده و به قرن هفدهم میلادی نسبت داده می شود.]
salor U سالور [از قدیمی ترین ایل های ترکمن که به قرن چهارم هجری شمسی باز می گردند. عده ای هم در افغانستان زندگی می کنند. نگاره خاص فرش های آنها گل های هشت ضلعی است.]
Millefleurs design U طرح هزاران گل [در این طرح که نمونه قدیمی موجود آن مربوط به قرن هجدهم میلادی است در کشمیر بصورت محرابی بافته شده و در محراب را با انواع شکوفه ها و گل ها تزئین کرده اند.]
Pazyryk rug U فرش پازیریک [این فرش از قدیمی ترین فرش های بافته شده که در منطقه ای به هم نام در یخچال های طبیعی سیبری می باشد بود. دانشمندان معتقدند محل بافته شدن جایی غیر از سیبری بوده است.]
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost U پایین ترین زیر ترین
polymorph U عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
current ratio U نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
floral design U طرح گل و بته [قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
parallel U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
Persian U فارسی
In Persian script . U بخط فارسی
what happened befor U معنیش به فارسی
miter angle U زاویه فارسی
miter box saw U اره فارسی بر
splay U پخدار فارسی
miter and bevel saw U اره فارسی بر
senneh knot U گره فارسی
splayed U پخدار فارسی
bevel guage U گونیای فارسی
miter U اتصال فارسی
splaying U پخدار فارسی
miter U فارسی بریدن
Persian knot U گره فارسی
mitre joint U اتصال فارسی
bevel gauge U گونیای فارسی
miter weld U جوشکاری فارسی
corner joint U اتصال فارسی
miter joint U برش فارسی
asymmetric knot [farsi] U گره فارسی
i feel wather you and I'm sorry about what happened before U معنیش به فارسی
miters U فارسی بریدن
mitre U فارسی بریدن
mitres U فارسی بریدن
the persian language U زبان فارسی
ifeel bather you andI'm sorry about what happened before U معنیش به فارسی
splays U پخدار فارسی
mitering cut U برش فارسی
t mitre the square U گونیا را فارسی کردن
i feel wather and you I'm sorry about what happened before U معنیش به فارسی چی میشه
stavesacre U زبان در قفای فارسی
i teach him persian U من به او فارسی درس میدهم
he is a scholar in persian U در زبان فارسی فاضل
eeglish persian dictionary U فرهنگ انگلیسی به فارسی
My mother togue is Persian. U زبان مادری من فارسی است
to study persian U زبان فارسی تحصیل کردن
kiosk U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
Frisbee U نوعی بازی به نام بومرنگ در فارسی
kiosks U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
Persian [Iranian ] calendar U گاه شماری ایرانی [تقویم فارسی]
pcv U این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
This is its Persian rendering ( translation) . U این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
to purify the person language U زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
old red sandstone U سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
There are many difference between Persian and English . U بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
backmost U پس ترین
leftmost U سمت چپ ترین
undermost U پایین ترین
driest U خشک ترین
hindmost U عقب ترین
first and foremost <adv.> U پیش ترین
downmost U پایین ترین
lower most U پایین ترین
midmost U میان ترین
meritorious U شایسته ترین
middlemost U میان ترین
lowermost U پایین ترین
drier U : خشک ترین
lowest U پایین ترین
undermost U زیر ترین
nethermost U پست ترین
westernmost U غربی ترین
most important <adj.> U مهم ترین
arrant U بدنام ترین
furthest U پیشرفته ترین
proto U مهم ترین
best U عظیم ترین
lattermost U عقب ترین
rearmost U عقب ترین
most significant U پراهمیت ترین
foremost U پیش ترین
lattermost U پست ترین
least significant U کم اهمیت ترین
more like;most like U شبیه ترین
eldest U مسن ترین
topmost U اعلی ترین
aftmost U عقب ترین
backmost U عقب ترین
bottommost U پایین ترین
rightmost U راست ترین
ticks U سخت ترین مرحله
best U شایسته ترین پیشترین
eastermost U شرقی ترین نقطه
most significant bit U با ارزش ترین بیت
most significant bit U با اهمیت ترین بیت
easternmost U شرقی ترین نقطه
most significant digit U با ارزش ترین رقم
lsb U کم اهمیت ترین بیت
next U نزدیک ترین پس ازان
heartstring U عمیق ترین احساسات دل
tick U سخت ترین مرحله
ticked U سخت ترین مرحله
royal road U اسان ترین راه
neap tide U پائین ترین جزر و مد
top flight U اعلی ترین مرتبه
aftermost U عقب ترین واپسین
least significant bit U کم اهمیت ترین بیت
bottom price U پائین ترین قیمت
least significant digit U کم اهمیت ترین رقم
most significant digit U با اهمیت ترین رقم
innermost U داخلی ترین دراعماق
neap U خفیف ترین جزر و مد
tenth rate U از پایین ترین جنس
tenth rate U پایین ترین درجه
full-back U عقب ترین بازی کن
full-backs U عقب ترین بازی کن
kappa U حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف >کاف < فارسی وK انگلیسی است
thermosphere U خارجی ترین لایه اتمسفر
lasts U پایین ترین درجه یا مقام
lasted U پایین ترین درجه یا مقام
sternmost U عقب ترین قسمت کشتی
troposphere U پایین ترین بخش اتمسفر
primitive data type U ساده ترین شکل داده
last U پایین ترین درجه یا مقام
lower high water U پایین ترین پیشرفت اب دریا
admirals U عالی ترین افسرنیروی دریایی
admiral U عالی ترین افسرنیروی دریایی
fullback U جای عقب ترین بازی کن
combat resolution U پایین ترین رده رزمی
culminant U درمرتفع ترین موضع کامل
exosphere U خارجی ترین لایه اتمسفر
upmost U عالی ترین بالاترین درجه
curtal step U پایین ترین پله پلگان
curtail step U پایین ترین پله پلگان
Put your warmest clothes on . U گرم ترین لباسهایت را تن کرد
main battle tank U قوی ترین تانک رزمی
least upper bound [lub, LUB] U کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
subcutis U عمیق ترین قسمت زیر پوست
bottoms U با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
lower low water U پایین ترین پست رفت اب دریا
next of kin U نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
skirting armor U ضخیم ترین قسمت زره تانک
heart strings U عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
least common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
supremum U کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
least developed countries U پائین ترین کشورهای در حال توسعه
lowest common multiple [LCM] U کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
least common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
smallest common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
last but not least <idiom> U آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
This is the easisrt way. U این آسان ترین راه است
lowest common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
bottom U با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
master pick U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
bellies U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
master tooth U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
belly U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
rock-bottom U کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
best-seller U پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
white wool U [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
msb U با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
best-sellers U پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor [gcd] U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
msd U با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
endodermis U داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
rock bottom U کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
aftermost U نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
water collecting sump U پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
best seller U پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
highest common factor [HCF] U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
greatest common divisor U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
greatest common factor [GCF] U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
knight bachelor U پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
lives U موجود
life U موجود
handy U موجود
disposal U موجود
bound U موجود
handiest U موجود
handier U موجود
on hand U موجود
stocked U موجود
stock U موجود
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1in order to improve
2off-season
2off-season
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com